گنجشگ ترین آدم او من شده بودم
او دغدغه اش بود مرا باز بگیرد
حرصش که درآمد بدنم خون جگر شد
من سیب شدم بلکه مرا گاز بگیرد
میامد و میدید مرا مثل دو تا دوست
من را به دلش یکسره نزدیک نمیکرد
در جوخه اعدام منه بی همه چیزش
میامد و پا میشد و شلیک نمیکرد ....
....................................................